۲۴ام آبان ۱۳۶۰ هجری شمسی، خبر وفات علامه طباطبایی، روحانی، عارف، فیلسوف و اسلامشناس ایرانی، مسلمانان و بسیاری از علاقمندان به حوزه مطالعات اسلامی را اندوهگین کرد. علامه طباطبایی خالق آثار مهمی چون تفسیر المیزان، نهایةالحکمة، شیعه در اسلام و اصول فلسفه و روش رئالیسم بود و جایگاه مهمی در میان فقهای شیعه داشت. با این وجود، در طول حیات خود در جهان غرب کمتر مورد توجه قرار گرفت. حال سایت قنطره، به مناسبت چهلمین سالگرد وفات این عالم شیعه، در گزارشی مفصل، زندگی و آثار او را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه ترجمه بخشهایی از آن را میخوانید:
یکی از مهمترین نقلقولهایی که از سوی علامه سید محمد حسین طباطبایی مطرح شده، این است: «پیام شیعه یک جمله بیش نیست: خدا را بشناس». این گفته ممکن است بسیاری از ما را در جهان غرب متعجب کند، چرا که اندیشههای جهان تشیع تقریباً برای ما ناشناخته است. علامه طباطبایی یکی از مهمترین عارفان و فیلسوفان عصر جدید ایران به شمار میرود. حتی میتوان او را بزرگترین فیلسوف ایرانی در چند قرن اخیر نامید.
دانشگاه علامه طباطبایی که بزرگترین دانشکده علوم انسانی و اجتماعی ایران به شمار میرود، در سال ۱۳۶۳به یاد این عالم شیعه تاسیس شده است. شیعیان و روحانیون شیعه به خوبی علامه طباطبایی را میشناسند. این در حالی است که در آلمان به سختی می توان آثار او را در کتابفروشیها پیدا کرد. چرا که برای مدت طولانی، پژوهشهای اسلامی در غرب عمدتاً بر جنبشهای سنی متمرکز بود. در واقع از آنجا که اروپاییان در مرزهای خود عمدتاً با سنیها در تماس بودند، بنابراین تا مدتها شناختی نسبت به جهان تشیع نداشتند و در اواسط قرن بیستم از طریق آثار هانری کوربن، فیلسوف و ایرانشناس فرانسوی با دیدگاههای معنوی شیعه آشنا شدند. کوربن، فیلسوفی هایدگری بود که در پی پرسشهای بیپاسخ خود، در نهایت سر از ایران درآورده بود تا در حضور طباطبایی به عنوان مفسر فلسفه شیعی، پاسخهایی برای پرسشهای بیجواب خود بیابد.
علامه طباطبایی تاثیر بسیاری بر کوربن گذاشت. آثار این عارف شیعه باعث شد که کوربن با تشیع آشنا شود. علامه طباطبایی در سال ۱۹۰۳ میلادی در تبریز( شهری در غرب ایران) در خانوادهای به دنیا آمد که بیش از ۱۴ نسل از آنها، از متکلمان و متفکران نامی بودند.
طباطبایی زبان عربی را در تبریز آموخت و مقدمات کلام شیعه را در این شهر فرا گرفت. پس از آن برای تحصیل در حوزه مطالعات اسلامی به نجف رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت. او در طول مدت تحصیل خود، دروس فقه و اصول، تفسیر قرآن، حکمت و فلسفه، اخلاق و فقه الحدیث را نزد اساتید شناختهشده نجف آموخت و وقت خود را صرف شناخت ملاصدرا، فیلسوف ایران کرد. او نوشتههای اولیور لیمن، استاد فلسفه دانشگاه کنتاکی درباره ملاصدرا را نیز مورد بررسی قرار داد. لیمن، ملاصدرا را مهمترین و تاثیرگذارترین فیلسوف جهان اسلام در چهارصد سال اخیر توصیف کرده بود.
طباطبایی در نجف، دروسی مانند عارف الهیه، تفسیر قرآن، حکمت و فلسفه، اخلاق و فقه الحدیث را زیر نظر سیدعلی قاضی طباطبایی فرا گرفت. قاضی طباطبایی بهعنوان عالم شیعه در نجف فعالیت میکرد. علامه طباطبایی در این مدت با تمرین معنوی که بر روزه، نماز و سکوت متمرکز بود، توانست درک عمیقتری نسبت به اسلام بهدست آورد.
وی این کاوش درونی را هسته دین می دانست: «خداشناسی و معرفت نفس از یکدیگر جدا نیستند. زیرا کسی که وجود خود را میشناسد، وجود واقعی خدا را تشخیص خواهد داد.»
طباطبایی در ۳۱ سالگی به تبریز بازگشت و چندین سال در آنجا به تدریس پرداخت. بعدها پس از ناآرامیهای جنگ جهانی دوم در قم اقامت گزید که امروزه به عنوان مرکز علوم دینی ایران شناخته میشود. طباطبایی در قم به تدریس تفسیر قرآن و فلسفه سنتی اسلامی پرداخت. او تلاش میکرد تا جوانانی را که به دلیل آشنایی با اندیشههای معاصر اروپایی در تضاد با سنت اسلامی قرار گرفتهاند، به ریشههای فکری فرهنگ خود بازگرداند.
در این راستا، حلقه مطالعاتی از سوی این عالم جهان تشیع تشکیل شد که هدف آن نفی ماتریالیسم غربی و مقابله استدلالی با ایدئولوژیهایی از جمله مارکسیسم بود. برخی از اعضای این حلقه، بعدها نقش مهمی در انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ ایفا کردند.
علامه طباطبایی شخصیتی استثنایی در اواسط قرن بیستم در قم بود. فروتنی او در نقدهای اندیشمندان معاصر نیز مورد تأکید قرار گرفته است. به طور مثال، او از به کار بردن ضمیر اول شخص مفرد در فارسی و عربی پرهیز میکرد. وی همواره بر اقامه نماز اول وقت، انجام امور خیر همراه با خلوص نیت و برای رضای خداوند تاکید داشت. اگر کسی به نشانه احترام میخواست دست او را ببوسد، به سرعت آن را در آستین لباسش میکشید.
حسین نصر، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه جورج واشنگتن در آمریکا که برخی از آثار علامه طباطبایی را ترجمه کرده است، درباره او میگوید:«شخصیت جذاب و دانش بالای علامه طباطبایی باعث شد که تعدادی از باهوشترین و تواناترین شاگردان حوزه مطالعات اسلامی، به سوی او جذب شوند… هنوز برخی از سخنرانیهای او را در مساجد قم بهخوبی به یاد دارم، جایی که قریب به چهارصد طلبه پای سخنرانی او مینشستند.»
طباطبایی همچنین رهبری یک گروه مطالعاتی هفتگی را در تهران بر عهده داشت که در آن گروهی از روشنفکران ایرانی در کنار هانری کوربن فرانسوی، رئیس وقت اداره مطالعات ایرانی انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران، شرکت داشتند.
علامه طباطبایی در مجموع بیش از چهل کتاب نوشته است. بزرگترین دستاورد او، تالیف اثری به عنوان تفسیر المیزان است. او برای نگارش این تفسیر بیست جلدی از روشی پیروی میکند که خود آن را “تفسیر قرآن از طریق قرآن” نامیده است.
وی در تفسیر خود کوشیده است تا علاوه بر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات، مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی و اجتماعی را نیز بیان کند.
برخی از شاگردان ایشان از جمله آیت الله مرتضی مطهری نقش مهمی در شکلگیری انقلاب اسلامی داشتند و بسیاری از آنها در ترورهای سیاسی اوایل انقلاب اسلامی ایران کشته شدند.
جالب است بدانید که افکار این عالم شیعه در محافل روشنفکری سنتی و مدرن ایران تأثیری ماندگار داشته است. طباطبایی تلاش میکرد تا با تشکیل حلقهای از نخبگان در میان طبقات تحصیل کرده آشنا به اسلام با تفکر مادیگرایانه دنیای مدرن مقابله کنند.
طباطبایی در سال ۱۳۶۰ هجری شمسی درگذشت و در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) در قم به خاک سپرده شد. با این وجود، آثار او هنوز هم در جهان تشیع اهمیت زیادی دارد. همانطور که نصر میگوید؛ زندگی و آثار وی میتواند تصویری واضح از سنت فکری-عرفانی که قرنها در جهان تشیع وجود داشته است، به ما بدهد: « علامه مرد بسیار بزرگی بود. در هر دو ساحت فلسفه و تفسیر قرآن میداندار به شمار میرفت و فیلسوفی دست اول بود. او ویژگیهای منحصر به فردی مانند سخاوت، فروتنی و حقیقتجویی داشت و این خصلتها او را از سایر دانشمندان مسلمان در طول قرنها متمایز کرده است.»
لینک گزارش:
https://de.qantara.de/inhalt/40-todestag-des-schiitischen-gelehrten-allamah-tabatabayi-der-bescheidene-gelehrte-von-qom