«آلبرشت دورر» نقاش، حکاک و ریاضیدان آلمانی دوره رنسانس است. او بزرگترین گراورساز عصر خویش بود و با حکاکی روی چوب و فلزات آثار بیهمتایی آفرید که در سراسر مغربزمین دست به دست چرخید و نفوذ دامنهدار خود بر روی هنر سده شانزدهم اروپا را تثبیت کرد. بسیاری از هنرشناسان او را بزرگترین هنرمند تاریخ نقاشی آلمان تا امروز میدانند. آلبرشت دورر یکی از چهرههای نادر تاریخ هنر بود که در زمان حیات به اوج شهرت و اعتبار رسید.
«آلبرشت دورر» 21 مه 1471در نورنبرگ به دنیا آمد. وی فرزند سوم از خانوادهای با هجده فرزند بود. پدرش طلاساز بود و آلبرشت نزد او طلاسازی آموخت. این نقاش و چاپگر عموماً به عنوان بزرگترین هنرمند رنسانس آلمان شناخته می شود و مجموعه وسیع آثار او شامل محرابها و آثار مذهبی، پرترهها و خودنگارههای متعدد و حکاکیهای مسی است. حکاکی های چوبی او، مانند سری آخرالزمان (1498)، نسبت به بقیه آثارش، طعم گوتیک تری را حفظ کرده است.
تحصیلات و شغل اولیه
دورر دومین پسر گلد اسمیت آلبرشت دورر بود. کسی که در سال ۱۴۵۵ مجارستان را به مقصد نورنبرگ آلمان ترک کرد. دورر اولین فعالیتهای خود را در کارگاره پدرش به عنوان طراح آغاز نمود. مهارت و استعدادش در سال ۱۴۸۴ و زمانی که ۱۳ سال داشت با کشیدن یک سلف پرتره آشکار شد. کمی بعد نقاشی مدونا با فرشتگان را در سال ۱۴۸۵ به تصویر کشید که این نقاشی را به اواخر دوره گوتیک منتسب می کنند. در سال ۱۴۸۶ پدر دورر او را برای آموزش و شاگردی به نزد «مایکل ولگموت» که نقاش و حکاک چوب بود برد دورر از این استاد در سال ۱۵۱۶ یک پرتره به تصویر کشید. بعد از سه سال آتلیه این استاد را به قصد سفر آموزشی و تحقیقاتی ترک کرد. در سال ۱۴۹۰ دورر با به تصویر کشیدن پرتره پدر اولین مرحله بلوغ نقاشی خود را نمایان ساخت. در این نقاشی می توان نشانه های یک اثر حرفه ای را که به دست یک استاد به تصویر کشیده شده است مشاهده کرد. در سالهای بعد به هلند و سوئیس جایی که اولین حکاکی چوب خود را خلق نمود، سفر کرد.
در این دوره و در سال ۱۴۹۳ یک شاهکار نیز به صورت سلف پرتره بر روی پوست از خود بجای گذاشت در پاییز سال ۱۳۹۵ اولین سفر خود را به ایتالیا انجام داد و تا بهار ۱۳۹۵ در ایتالیا ماندگار شد. در ایتالیا تعدادی کار با متریال آبرنگ از مناظر طبیعی آلپ خلق نمود. این آثار را میتوان در بین بهترین آثار مناظر طبیعی او قرار داد.
اولین سفر به ایتالیا
در پایان ماه مه 1494، دورر به نورنبرگ بازگشت و با «آگنس فری»، دختر یک تاجر، ازدواج کرد. در پاییز 1494 دورر اولین سفر خود را به ایتالیا انجام داد و تا بهار 1495 در آنجا ماندگار شد. تعدادی آبرنگ منظره جسورانه با موضوعاتی از آلپ در جنوب تیرول در این سفر خلق شد. زیباترین خلاقیت های او بخشهایی از منظره را به تصویر میکشند که هوشمندانه برای ارزشهای ترکیببندیشان انتخاب شدهاند،
سفر به ایتالیا به صورت مستقیم و غیر مستقیم تاثیرات عمیقی بر روی آثار دورر گذاشت. در طول سفر به ونیز و همینطور قبل از مسافرت به ایتالیا وی آثار نسبتا زیادی از چاپ دستی اساتید ایتالیایی مشاهده کرد. او بسیار تحت تاثیر آثار «آنتونیو پولایولو» قرار گرفت. خطهای موج گونه و قوی پولایولو در آثارش که بیشتر مربوط به بدن انسان بود تاثیر زیادی بر روی آثار دورر داشت. همینطور او از آثار دیگر نقاش ایتالیایی به نام «مگنتا» در فیگورهای انسان تاثیرات عمیقی گرفت. آثاری که دورر بعد از آن خلق کرد کاملا تحت تاثیر روح ایتالیایی بود و باید گفت دورر در کنار حفظ استقلال هنری خود کاملا تحت تاثیر هنر قدرتمند ایتالیا و الهامات رنسانسی آن فرا گرفت. یکی از مهمترین آثاری که تاثیر عمیق رنسانس ایتالیایی را بر روی دورر نشان میدهد یک خودنگاره است که در سال ۱4۹۸ به تصویر کشیده است. در این کار دورر سعی کرد که تصویر خود را به شکل یک شخص اشرافی در دوران رنسانس به نمایش بگذارد.
او در این نقاشی خود را به شکل یک جوان خوش لباس و خوش قیافه که از مد آن روزها پیروی میکند به نمایش میگذارد در این نقاشی به جای به نمایش گذاشتن یک فضای تک رنگ با رنگهای طبیعی و ساده، یک فضای داخلی از یک محل را به تصویر می کشد. در این فضا یک پنجره باز وجود دارد که از آن میتوان یک منظره طبیعی از جنگل و کوه را مشاهده کرد. این جزییات کاملا بیننده را به یاد نقاشی های ونیزی و فلورانسی آن دوران می اندازد. تاثیرات رنسانس ایتالیایی در کارهای چاپ دستی دورر عمیق تر و مشهودتر از آثار او در طراحی و نقاشی بود یکی از بارزترین این آثار مجموعه آخر الزمان او است که تاثیرات گوتیک متاخر را می توان به وضوح در آن مشاهده کرد. این مجموعه در سالهای ۱۴۹۸ خلق شد و در آن می توان احساسات متلاطم و عمیق صحنه های شلوغ و ترکیب بندی های بسیار فشرده را مشاهده نمود. در این چاپها سبک منحصر به فرد دورر به وضوح نمایان است. اما با این وجود می توان تاثیرات قدرتمند ایتالیایی را در آنها دید. همینطور چاپ های سامسون و شیر ۱۴۹۷ هرکول تسخیر کاکوس و بسیاری از چابهای دیگر وی کاملا حال و هوای ایتالیایی دارند. در سال ۱۵۰۰، دورر یک سلف پرتره خلق کرد که در آن خود را به شکل مسیح ترسیم کرده است. پس از این مدت تاثیر گرفتن او از هنر ایتالیا فزونی گرفت و یکی از دلایل آن نیز ارتباط با نقاش و نیزی به نام «جاکوبو بارباری» Jacopo de’ Barbari، بود. این نقاش در پی یافتن یک راه حل هندسی برای رسیدن به تناسبات ایده آل در فیگور انسان بود. شاید بتوان نمونه بارز این تاثیر را در چاپ دستی وی در اثر «آدم و حوا» مشاهده کرد. در این اثر تلاش کرد که تناسبات انسان را به شکلی منطقی و ایده آل به نمایش بگذارد از این دوره به بعد آثارش به شکل معنا داری سمت و سوی کلاسیک به خود گرفت با وجود تاثیرات عمیق هنر ایتالیا بر روی این هنرمند وی همیشه سبکی منحصر به فرد داشت و هرگز استقلال هنری خود را از دست نداد در هنر او میتوان جسارت گرایش به طبیعت و ترکیب بندی های نرم و آزاد را مشاهده کرد.
سفر دوم آلبرشت دورر به ایتالیا
در پاییز ۱۵۰۵ دورر سفر دوم خود را به ایتالیا انجام داد و تا زمستان ۱۵۰۷ در ایتالیا ماند. در این سفر نیز مانند مسافرت قبلی بیشتر زمان خود را در ونیز گذراند در این دوره بسیار تحت تاثیر نقاش ایتالیایی و رهبر جنبش رنسانس متقدم «جیووانی بلینی» استاد برجسته نقاشی اوایل رنسانس قرار گرفت و آثار او را ستایش می کرد. بلینی بعدها یکی از اصلی ترین عوامل حرکت رنسانس رو به جلو بود. در این دوره پرتره ها و نقاشی های فیگوراتیو دورر بسیار نرم و لطیف شد و در آثارش می توان به وضوح تاثیر سبک بلینی را مشاهده کرد. یکی از مهمترین نقاشی های دورر در این دوره یک نقاشی در ابعاد کوچک با موضوع مسیح جوان و پزشکان بود که این اثر اقتباسی از نقاشی بلینی به نام معرفی در معبد است.
کار دورر یک اجرای فاضلانه است که تسلط و توجه دقیق به جزئیات را نشان می دهد. در نقاشی، کتیبهای روی کاغذ پارهای کتاب که پیرمرد در پیشزمینه نگه داشته، نوشته شده است: «Opus quinque dierum» («کار پنج روزه»). بنابراین دورر باید این نمایش پر زحمت هنری را که به طراحی های دقیق نیاز داشت، در کمتر از پنج روز اجرا کرده باشد. پرترههای نیمهقد مردان و زنان جوان که بین سالهای 1505 تا 1507 کشیده شدهاند، که به نظر میرسد کاملاً به سبک بلینی باشد، از شایستگیهای هنری بیشتر از این اثر به سرعت اجرا شده است. از این دوره به بعد آثار این هنرمند بزرگ به شکل استادانه ای پیش رفت و کیفیت و ظرافت در آثار او به حد اعلی رسید. تکنیک مثال زدنی او در آثارش بین سالهای ۱۵۰۵ تا ۱۵۰۷ شباهت های زیادی به نقاشی ها و سبک بلینی دارد و در برخی از آنها به جرات میتوان گفت از آثار استاد ایتالیایی نیز پیشی گرفته است. در این کارها انعطاف و سرزندگی چشم نوازی وجود دارد که این عناصر را در آثار کمتر نقاشی می توان ملاحظه کرد. در سال ۱۵۰۶ اثر جشن حلقه گل رز را برای یک کلیسای آلمانی به پایان رساند. کمی بعد دورر سفری کوتاه به بلونیا داشت و در آخرین نامه خود از ایتالیا به آلمان که در اکتبر ۱۵۰۶ به دوست اومانیست خود «ویلیبالد پیرکهایمر» نوشت از بازگشت قریب الوقوع خود به آلمان گفته است. او در این نامه ایتالیا را خورشید تابان خطاب کرده است و تاسف خود را از ترک این سرزمین ابراز کرده است. او گفته در ایتالیا من یک آقا هستم ولی در خانه یک موجود کوچک و بی مصرف.
توسعه پس از سفر دوم ایتالیا
دورر در سال ۱۵۰۷ به آلمان و شهر نورنبرگ بازگشت و سال بعد یک خانه بزرگ در آنجا خرید جایی که همچنان با برجاست و امروزه به شکل موزه درآمده است. در آلمان نیز وی همچنان تاثیراتی را که از هنر ایتالیا گرفته بود حفظ کرد و شروع به خلق آثار هنری و فعالیت نمود. از آثار مهمی که پس از بازگشت از ایتالیا خلق کرد میتوان به شهادت ده هزار نفر و ستایش تثلیث اشاره داشت هر دوی این آثار دارای ترکیب بندیهای شلوغ و جمعیت زیاد هستند. خصوصیات بارز آثار دورر در این دوران گرایش او به کمال گرایی کلاسیسیسم و در عین حال سادگی و ایستایی است. در این نقاشیها فیگورها با قامت راست و در حالت آرامش هستند.
در بین سالهای ۱۵۰۷ تا ۱۵۱۳ آثار چاپ دستی خود را کامل کرد. در سالهای ۱۵۱۳ تا ۱۵۱۴ دورر بزرگترین و مهم ترین آثار چاپ دستی را خلق نمود. دورر یکی از برترین هنرمندان چاپ در تاریخ است و بسیاری از متخصصان و پژوهشگران او را برترین هنرمند در این زمینه میدانند. او مجموعههای زیادی را به شیوههای مختلف چاپی همچون وودکات (چاپ چوبی) و اچینگ (چاپ تیزابی) به انجام رساند از این مجموعهها میتوان از مصائب بزرگ، مصائب کوچک و زندگی مریم مقدس نام برد. همچنین در سالهای ۱۵۱۳ و ۱۵۱۴ دورر سه اثر چاپی با عنوانهای «شوالیه، مرگ و شیطان»، «قدیس ژروم در حال مطالعه» و «مالیخولیا» آفرید که برجستهترین آثار چاپی او به شمار میروند.
موضوع در این آثار حالت معماگونه مبهم و کنایه آمیز دارد. رساترین نقاشی پرتره دورر – یکی از مادرش – متعلق به همین دوره است.
خدمت به ماکسیمیلیان اول از آلبرشت دورر
هنگامی که در سال 1512 در نورنبرگ بود، امپراتور روم مقدس ماکسیمیلیان اول، دورر را به خدمت خود درآورد و دورر تا سال 1519 عمدتاً برای امپراتور کار کرد. او به همراه تعدادی از دیگر هنرمندان مشهور آن دوران وظیفه تزئین و طراحی حاشیه کتاب مقدسی را که پادشاه در صدد تهیه آن بود، بر عهده گرفت. همینطور در کنار کار کتاب یک نقاشی با عنوان Lucretia (1518) و دو پرتره از امپراتور (حدود 1519) به تصویر کشید و علاوه بر آن تعدادی نقاشی و آثار شخصی نیز خلق کرد. در تابستان 1518 او به آگسبورگ رفت و در آنجا با «مارتین لوتر» ملاقات کرد و بعدها از طرفداران او شد. دورر تا سال 1515، به خاطر رد و بدل آثار با «رافائل»، نقاش برجسته رنسانس به شهرت بین المللی به عنوان یک هنرمند دست یافت.
سفر آخر به هلند
در جولای ۱۵۲۰ دورر به هلند سفر کرده و در شهر آخن در مراسم تاجگذاری «چارلز پنجم» شرکت کردد. کمی بعد به شهرهای دیگر هلند مسافرت کرده و در آنجا با نقاشان مکتب هلندی ارتباط برقرار نمود. در سال ۱۵۲۱ به شهر بروز سفر کرد و از آثار نقاشان قرن پانزدهم مانند هوبرت و «یان فون ایک» دیدن نمود. دفترچه اسکیس دورر در طول سفرش به هلند و فلاند پر از طراحی های ارزشمند و رئالیستی است. همینطور دست به خلق آثار نقاشی نیز با تاثیر از اساتید هلندی زد. یکی از نمونه های بارز آن پرتره برنهارد فون رستن است.
کارهای نهایی
در ماه ژوئیه وی به نورنبرگ بازگشت، اما وضعیت سلامتی دورر رو به افول بود. او سالهای باقیمانده خود را بیشتر به نوشتن و تصویرسازیهای تئوری ها و نظریه های نقاشی اختصاص داد، اگرچه چندین پرتره شخصیتهای معروف و برخی از حکاکیهای پرتره و نقشهای چوبی مهم نیز به این دوره مربوط میشوند. یکی از بزرگترین نقاشیهای دورر، چهار حواری (سنت جان، سنت پیتر، سنت پل و سنت مارک)، در سال 1526 انجام شد. این اثر آخرین و مطمئناً بالاترین دستاورد او به عنوان یک نقاش است.
لذت او از فضیلت خود دیگر ایدهآل فضایی ساده و در عین حال عمیقاً گویا را خفه نکرد. دورر در سال 1528 درگذشت و در حیاط کلیسای Johanniskirchhof در نورنبرگ به خاک سپرده شد. اینکه او یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان کشورش بود، در تعداد چشمگیر شاگردان و مراجع تقلید او آشکار است. حتی هنرمندان هلندی و ایتالیایی از تقلید گهگاهی گرافیک دورر بیزار نبودند.
میزان تجلیل از دورر در سطح بین المللی در شهادت ادبی هنرمند فلورانسی جورجیو وازاری، که در زندگی برجسته ترین معماران، نقاشان و مجسمه سازان ایتالیایی، اهمیت آلبرشت دورر، «نقاش و خالق واقعاً بزرگ زیباترین حکاکیهای مسی» مکرراً تأکید میشود. مانند بسیاری از هنرمندان برجسته ایتالیایی، دورر احتمالاً خود را یک «شاهزاده هنرمند» احساس میکرد و به نظر میرسد که پرترههای سلفی او مردی را به نبوغ خود نشان میدهد.
دورر تا پایان عمرش، نزدیک به ۱۲۰۰ اثر خلق کرد. نقاشیها و کندهکاریهای روی چوب و مس او در موزههای بزرگ سراسر جهان در معرض نمایش هستند. هنر او حتی تا روی اسکناسهای پنج مارکی جمهوری فدرال آلمان هم رفت. او روز ۶ آوریل ۱۵۲۸ در نورنبرگ بر اثر ابتلا به بیماری مالاریا درگذشت.
لینک گزارش:
https://www.britannica.com/biography/Albrecht-Durer-German-artist/Second-journey-to-Italy